باز باران! اما این بار بی ترانه،گریه
های بی بهانه،میخورد بر سقف
قلبم،یادم آرد روی ماهت،باورت شاید
نباشد،که دلم تنگ است برایت...
شبها ز غم دوری تو خواب ندارم،
رحمی به دلم کن که دگرتاب ندارم،
ازبس ز غم دوری تو گریه کردم،
چشمم به زبان امدوگفت دگر اشک ندارم